لعنتی

ساخت وبلاگ
یه چیزی گیر کرده؛دقیقا زیر گلوم...میتونم سیبک گلومو حس کنم که بالا و پایین میشه.

اصلا حرفم نمیاد...هیچی...!

واقعا دلم نمیخواد حرف بزنم.

فقط دنیای من خیلی کوچیکه،خیلی!

میدونم حسرت فایده نداره،اما سعی میکنم این آخرین باری باشه که به نتیجه کنکور94 و 95فکر میکنم.

لعنتی؟با من چه کردی ؟!

رفتم جلو آینه خودمو  نگا میکنم...چشمام متورم و قرمزه نوک بینیم سرخ شده و موهام پریشون با کلیپس جمع شده،خنده ام میگیره یه لحظه میگم خدایی خود بخود مدلش خیلی بهم میاد...

دست میبرم سمت گلوم...یه چیزی دست انداخته دور گلوم و داره خفم میکنه...عجیب مزه تلخ و زهرمار میده!

+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 21:44  توسط فاطمه  | 
مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 82 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 5:44