: )
+وی به تازگی از حمام و گریه فارغ شده و باچشم های وزغی به صفحه گوشی چشم دوخته است . وی با صدای تو دماغی اش زمزمه میکند:
میدانی،غمت مرا رها نمیکند / حتی مرگ مرا زتو جدا نمی کند.
نامبرده به معنی بیت فکر میکند و تمامی دندانهایش را برای خودش چفت میکند و لب هایش را باز کرده و نیشخند میزند و یک خاک تو سرت فاطمه ای نثار خودش کرده و خنده اش میگیرد از اینکه این بیت دقیقا چی اش به او می آید؟
و دلش خوش میشود از عادی و نرمال بودنش در این لحظه....
برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 86