28.

ساخت وبلاگ
ندانم کجا می کشانی مرا

سوی آسمان یا به خاموش خاک

نی ام در هراس از تو ای ناگزیر

ندانم کجا می کشانی مرا

ندانم کجا لیک دانم یقین

کزین تنگنا می رهانی مرا...

 

+میدونی خدا؟خیلی بلدی ماهارو...خیلی! چرا هیشکی عین تو نیست؟

انقد حواسش بهمون باشه؟انقد ما رو ببخشه؟انقد دوستمون داشته باشه؟

انقد دیوونمون باشه؟انقد دلتنگمون بشه؟انقد نگرانمون باشه؟

خدا؟چی تو سرشت ما گذاشتی که انقد نمک گیر میکنه مارو؟

خودت خوب میدونی چی میگم،فقط ببخش اگه گاهی بد اخلاق میشم؛مثل الان،که انگار قلبم از جا میخواد در آد،که انقد خالی شده و این حفره روز به روز بزرگ تر میشه،حفره ی پوچی نه ها،نه ! از احساس خلا که یه لحظه انگار زمان بایسته و تو اطرافتو ببینی و خودت رو ...و حالا قالب تهی کنی.این منظورمه

میترسم خدا. از انتها و پایان داستانم،میشه عاقبتم به خیر بشه؟میشه اونچه که میخوام،آرزو نمونه؟میشه شاد باشم و شاد بشم؟خوشحال و از ته قلبم راضی تز خودم.اینا چقد از دور بزرگن . سرگیجه گرفتم،میگم ها؟

این حفره ی توی قلبم نگرانم کرده! کمکم کن نترسم...شهامت یادم بده...پرورش روح یادم بده که دیگه قالب تهی نکنم...که نترسم...که بفهمم معنای حقیقی زندگی رو !

 

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 9 بهمن 1397 ساعت: 8:22