239- بی نفس

ساخت وبلاگ
امشب دقیقاحدود 2_3دقیقه طوری نفسم گرفت و قفسه سینه ام درد گرفت که حتی توان اینکه یکیو حتی صدا بزنم نداشتم، یک لحظه خواستم به روپهلو بخوابم شاید بهتر بشم طوری این درد پیچید تو کل بدنم که چشامو از درد بستم و محکم دستامو مشت کردم و می کوبیدم به زمین. انقدر بد بود این جریان که نه می تونستم بازدمو بدم بیرون و نه دم رو بکشم به ریه. می دونستم حمله عصبیه و قراره پدرم در بیاد ولی تو دلم به خدا غر هم می زدم؛ فقط یادم اومد به حرف دکتر عبدلی که گفت سریع نیم تنه اتو مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 106 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46